سلام .من پنج سال قبل لیسانس علوم سیاسی گرفتم امسال هم ارشدمدیریت منابع انسانی شرکت کردم مطمینم که بهترین دانشگاه با رتبه خوب قبول میشم .فقط منتظرم نتایج اعلام بشه و چهره اون نامردی که من رو سر جلسه از خواب بیدار کرد ببینم .

بچه ها نتیجه ها ساعت ۳ میاد

سلام گفتن ساعت ۳اعلام میشه

سلام بچه ها صبحتون بخیر من سه ماهه تاب و قرار ندارم که ببینم از آخر نفر چندمی ام خخخ التماس دعا

سلام
صبح زیباى همگى بخیر
امروز روز ماست امروز باید بهترین روز براى ما،شما و من رقم بخورد
لبهاتون خندون باشه و همه امروز به مراد دل برسیم
ااااااامین یا رب العالمین

پنج شب و چند روزیست، که اینجا دور هم جمع شده ایم و استرس هایمان را باهم تقسیم میکنیم…شب آخر است و این فردای لعنتی ، فردا فرا میرسد ، بیشترمان خوشحال میشویم و خندان و اندکی شاید ناراحت . که بخش اعظم آن اندک هم در تکمیل ظرفیت خوشحال میشوند . و این خوشحالی چندان به طول نمی انجامد ، دقیقا تا روز ثبت نام و پرداخت شهریه چند میلیونی ، برای رفقایی که ته جیب خانه شان کمی پر از خالیست… بعضی ها اندر خم این جیب خالی شانه خالی می کنند و عطای ارشد را به لقایش میبخشند و برخی دیگر خلاصه این چند میلیون برای بعضی ها ناقابل را ، جور میکنند… و مینشینیم سر کلاس ، دوباره تکرار مکررات…کلاس ، استاد ، جور کردن جزوه شب قبل امتحان و . . . البته اینبار مکررات را با کمی کلاس بیشتر تکرار می نمائیم ، خلاصه دانشجوی ارشدی گفتند و …دو سال ارشد هم تمام میشود و ما باز هم می مانیم بر سر چه کردن… از این ماندن در چه کردن ، باز هم میرویم سراغ کنکور ، این بار دکترا … سراسریش که مال از ما بهتران است و نوابغ ، بسنده می کنیم به همین دانشگاه آزاد ، آزاد از هفت دولت…و دوباره اعلام نتایج ، من و تو … و تاریخ نا معلوم اعلام نتایج ، و بعد از چند روز…سه شنبه ای لعنتی ، که ساعت ها میگذرند و فرا نمیرسد… و ما همچنان منتظر صبح شدن این شب…و مضطرب برای زمان پایان دوره دکترا ، که آنگاه چه بکنیم ، برای فرار از بیکاری چه کنکوری بدهیم و منتظر چه سه شنبه ای باشیم…و گاهی یک نگاه به پشت سر ، ۴۰ سالیگذشته است که ۳۳ سالش درگیر درس بوده و کنکور…و اکنون مدرکی دکترا در دست و بازهم مانده در چه کردن…مدرکی که برخی در چشم به هم زدنی ، با نگاشتن یک چک با تعداد صفرهای زیاد ، ان را بدست می آورند…با این تفاوت که تو ۳۳ سال عمرت را گذاشته ای و او چند دقیقه نقاشی کردن ارقام بر روی یک چک ، با این تفاوت که تو همچنان وا مانده ای در چه کردن و او در حال کوبیدن مدرک ده دقیقه ای خود را بر دیوار دفترش در زعفرانیه….و من و تو همچنان این جا نشستیم ، طلوع صبح ۲۲ شهریور سال هزار و سیصد و اندی… و همچنان منتظر فرا رسیدن این سه شنبه لعنتی…

ای بابا از شب تا حالا بیدارم که نتیجه رو ببینم نه که خیلی خوب زدم خخخخخخ. لطفا اگه اومد اینجا بنویسین منم بدونم. فداتون

سلام
صبح همگی بخیر
من شب و نتونستم بخوابم
امیدوارم هممون قبول بشیم
همه رو دعا کردم
التماس دعا